Friday, June 27, 2008

نظر قرآن در مورد ازدواج با دختران نابالغ

بر سر ازدواج محمد با عايشه بين دوستان و مخالفان اسلام بحث های بسياری انجام شده است.
مخالفان اسلام این ازدواج را به دليل سن کم عايشه (عقد در شش يا هفت سالگی و دخول در نه سالگی) به شدت محکوم ميکنند.
اسلام گرايان هم دو موضع متفاوت دارند که گاه با يکديگر مخلوط هم ميشوند:
اول آنکه سن کم عايشه را انکار ميکنند (با وجود منابع بسيار از متون اسلامی و غير اسلامی)
بعضی هم آنرا توجيح ميکنند. هدف از این نوشتار کوتاه دفاع يا رد هيچ يک از این نظريات نيست. تنها خواستم به بخشی از قرآن اشاره کنم که به نظر من ازدواج با دختران نابالغ را تأييد ميکند:ر
و از زنان شما كسانى كه از حيض مأيوسند، اگر در كارشان شک داريد، بدانيد كه عده آنان سه ماه (/سه پاكى‏) است‏؛ همچنين (است امر) زنانى كه حيض نديده‏اند؛ و بارداران‏، سرآمد عده‏شان اين است كه وضع حمل كنند؛ و هر كس از خداوند پروا كند، (او) در كارش آسانى پديد آورد.
(طلاق ۴) (ترجمه بهاءالدین خرمشاهی)
منظور از «زنانی که حیض ندیده اند»، اشاره به زنانی است که پیش از رسیدن به سن بلوغ به عقد مردان مومن درآمده اند، و هنوز به بلوغ جنسی نرسیده اند. در تفسیر الجلالین، دلیل حیض ندیدن این بانوان چنین بیان شده است: «لصغرهنّ» (بخاطر کم سن و سال بودن آنها). در حدیثی صحیح از صحیح البخاری نیز از قول محمد ابن عبدالله آمده است: «و عده برای دخترانی که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند، سه ماه است.» (جلد ۷، کتابِ ۶۲، شماره ۶۳) «حیض دیدن» در میان اعراب آن زمان، نشانه بلوغ زنان بوده است.
همچنین با در نظر داشتن آیه ی زیر، درمییابیم که آیه ۶ سوره ی نساء اشاره به زنانی است که هنوز حیض ندیده اند و در عین حال شوهرشان با آنها نزدیکی کرده است:
اى مؤمنان چون با زنان مؤمن ازدواج كرديد، سپس پيش از آنكه با آنان هماغوشى كنيد، طلاقشان داديد، براى شما به عهده آنان عده‏اى كه حسابش را نگه داريد نيست‏؛ پس آنان را (به نيمه مهر، يا هديه‏اى‏) برخوردار سازيد و به خير و خوشى رهايشان كنيد.
(احزاب ۴۹)
میبینیم که اگر مردان با زنانشان هم آغوشی ننموده باشند، «عده ای» این وسط درکار نیست. پس، آیه ۴ سوره طلاق راجع به آن دسته زنانی است که مومنین با آنان هم آغوشی (سکس) داشته اند. در نتیجه، نزدیکی با دختر نابالغ نه تنها در اسلام ممنوع نیست، بلکه یک عمل کاملا قرآنی نیز به شمار می آید.

Friday, January 05, 2007

آیات برده داری

چند وقتی مشغول جمع آوری آياتی از قران بودم که به برده داری اشاره ميکنند. در این مقاله سعی ميکنم کمتر نظر خودم را شرح دهم و قضاوت را به خواننده واگذار ميکنم:
سوره روم آیه 28
ضَرَبَ لَكُم مَّثَلًا مِنْ أَنفُسِكُمْ هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن شُرَكَاء فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنتُمْ فِيهِ سَوَاء تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ.
برای شما از خودتان مثلی می آورد : مگر بندگانتان در آنچه به شما روزی داده ايم با شما شريک هستند تا در مال با شما برابر باشند و همچنان که شما آزادان از يکديگر می ترسيد از آنها هم بيمناک باشيد؟ آيات را برای مردمی که تعقل می کنند اين سان تفصيل می دهيم.

سوره نحل آیه 75
ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ.
خدا برده زر خريدی را مثل می زند که هيچ قدرتی ندارد، و کسی را که از، جانب خويش رزق نيکويش داده ايم و در نهان و آشکارا انفاق می کند آيااين دو برابرند ? سپاس خاص خداست ، ولی بيشترشان نادانند.

در این آیات برده "هیچ قدرتی ندارد" و با ارباب خود برابر نیست.
سوره معارج آیات 29 و 30
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ.
و کسانی که شرمگاه خويش نگه می دارند؛ مگر برای همسرانشان يا کنيزانشان ، که در اين حال ملامتی بر آنها نيست.
سوره مومنون آیات 5 و 6
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ.
و آنان که شرمگاه خود را نگه می دارند؛ جز بر همسران يا کنيزان خويش ، که در نزديکی با آنان مورد ملامت قرار نمی گيرند.
در این دو آیه علاوه بر تایید برده داری و مشروعیت دادن به این عمل، به مسلمانان اجازه داده شده است که با بردگان زن خود (کنیزان) رابطه جنسی برقرار کنند. مرد مسلمان همانگونه که بر زن و یا مجموعه زنان خود شرمگاه (آلت تناسلی) خود را نگه نمیدارد، بر کنیز خود نیز نگه نمی دارد و برقراری تماس جنسی با کنیز از حقوق مردان مسلمان است.
سوره نساء آیه 24
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا.
و نيز زنان شوهر دار بر شما حرام شده اند ، مگر آنها که به تصرف شما، درآمده باشند از کتاب خدا پيروی کنيد و جز اينها ، زنان ديگر هر گاه در طلب آنان از مال خويش مهری بپردازيد و آنها را به نکاح در آوريد نه به زنا ، بر شما حلال شده اند و زنانی را که از آنها تمتع می گيريد واجب است که مهرشان را بدهيد و پس از مهر معين ، در قبول هر چه هر دو بدان رضا بدهيد گناهی نيست هر آينه خدا دانا و حکيم است.
سوره احزاب آیه 50
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا.ای پيامبر ، ما زنانی را که مهرشان را داده ای و آنان را که به عنوان ، غنايم جنگی که خدا به تو ارزانی داشته است مالک شده ای و دختر عموها و دختر عمه ها و دختر داييها و دختر خاله های تو را که با تو مهاجرت کرده اند بر تو حلال کرديم ، و نيز زن مؤمنی را که خود را به پيامبر بخشيده باشد، هر گاه پيامبر بخواهد او را به زنی گيرد اين حکم ويژه توست نه ديگرمؤمنان ما می دانيم در باره زنانشان و کنيزانشان چه حکمی کرده ايم ، تابرای تو مشکلی پيش نيايد و خدا آمرزنده و مهربان است.

این دو آيه دلايل اصلی رويگردانی من از قران هستند. حلال کردن زنان اسير و اختلاف گذاشتن آشکار بين محمد و ديگران برای من غير قابل قبول هستند.
سوره احزاب آیه 52
لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا.
بعد از اين زنان ، هيچ زنی بر تو حلال نيست و نيز زنی به جای ايشان ، اختيار کردن ، هر چند تو رااز زيبايی او خوش آيد ، مگرآنچه به غنيمت به دست تو افتد و خدا مراقب هر چيزی است.
سوره بقره آیه 178
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ.
ای کسانی که ايمان آورده ايد ، در باره کشتگان بر شما قصاص مقرر شد :، آزاد در برابر آزاد و بنده در برابر بنده و زن در برابر زن پس هر کس که از جانب برادر خود عفو گردد بايد که با خشنودی از پی ادای خونبها رود وآن را به وجهی نيکو بدو پردازد اين حکم ، تخفيف و رحمتی است از جانب پروردگارتان و هر که از آن سر باز زند ، بهره او عذابی است دردآور.
سوره نور آیه 33
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.آنان که استطاعت زناشويی ندارند ، بايد پاکدامنی پيشه کنند تا خدا از، کرم خويش توانگرشان گرداند و از بندگانتان آنان که خواهان باز خريدن خويشند ، اگر در آنها خيری يافتيد ، بازخريدنشان را بپذيريد و از آن مال که خدا به شما ارزانی داشته است به آنان بدهيد و کنيزان خود را اگر خواهند که پرهيزگار باشند به خاطر ثروت دنيوی به زنا وادار مکنيد هر کس که آنان را به زنا وادارد ، خدا برای آن کنيزان که به اکراه بدان کار وادار گشته اند آمرزنده و مهربان است.
سوره نور آیه 58
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ .ای کسانی که ايمان آورده ايد ، بايد بندگان شما و آنها که هنوز به حد، بلوغ نرسيده اند ، در سه هنگام از شما برای وارد شدن به خانه رخصت طلبند :پيش از نماز صبح و هنگام ظهر که لباس از تن بيرون می کنيد و بعد از نماز عشا اين سه وقت ، وقت خلوت شماست در غير آن سه هنگام ، شما و آنها گناهی مرتکب نشده ايد اگر بر يکديگر بگذريد خدا آيات را اينچنين برای شما بيان می کند ، و خدا دانا و حکيم است.
آيات ديگری هم شبيه به این مثال ها وجود دارند که برای کوتاه کردن سخن به آنها اشاره نکردم.

Friday, October 27, 2006

يک استدلال ساده

دوستان سعی ميکنم کم گويی کنم تا واضح تر بحث کنيم. زياده گويی منجر به سفسطه ميشود:

گزاره يک: قرآن سخن خداست

گزاره دو: خدا دوگانه گويی نميکند (تناقض در سخن خدا نميتواند باشد)
حالا به اين دو مثال از قرآن دقت کنيد:

سوره فرقان آيه شصت
همان (خدايى) كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو وجود دارد، در شش روز آفريد; سپس بر عرش قرار گرفت ( او خداوند) رحمان است.

سوره فصلت آيات ده تا سيزده
بگو: آيا شما به آن كس كه زمين را در دو روز آفريد كافر هستيد و براى او همانندهايى قرارمى‏دهيد؟! او پروردگار جهانيان است! 10 او در زمين كوه‏هاى استوارى قرار داد و بركاتى در آن آفريد و مواد غذايى آن را مقدر فرمود، -اينها همه در چهار روز بود- درست به اندازه نياز تقاضا كنندگان 11 سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالى كه بصورت دود بود; به آن و به زمين دستور داد: به وجود آييد (و شكل گيريد)، خواه از روى اطاعت و خواه اكراه!» آنها گفتند: «ما از روى طاعت مى‏آييم (و شكل مى‏گيريم)!» 12 در اين هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفريد، و در هر آسمانى كار آن (آسمان) را وحى (و مقرر) فرمود، و آسمان پايين را با چراغهايى ( ستارگان) زينت بخشيديم، و (با شهابها از رخنه شياطين) حفظ كرديم، اين است تقدير خداوند توانا و دانا!

در مثال اول همه چيز در شش روز آفريده شده، در مثال دوم، بعد از جمع بندی همه چيز در هشت روز آفريده شده. اين يعنی دوگانه گويی. و چون خدا دوگانه نميگويد، پس قران سخن خدا نيست.

کوتاه و مختصر... لطف کنيد همينطور کوتاه و مختصر بگين
روشن دل باشيد

Thursday, October 19, 2006

توضيح در مورد عالم نبودن خدا طبق قران، مورد دوم

در بحث قبل، مورد دوم، مثالی زدم از سوره آل عمران که طبق بعضی ترجمه ها، ميگفت که خدا ميخواهد بداند و اين مغاير با عالم بودن خداست.
دوست عزيزم رهگذر ترجمه ديگری پيدا کرد که طبق آن، کلمه يعلم به معنی نشان دادن و نه دانستن بود.
پس از پرس و جو به اين نتيجه رسيدم که اين توضيح ميتواند قانع کننده باشد، ولی فقط در مورد سه آيه در قرآن:
(1) أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ ﴿آل‌عمران: 142﴾
(2) يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الأَْسْرى إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿الأنفال: 70﴾
(3) أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ ﴿التوبة: 16﴾
معنی "يَعْلَمِ" با "ِيَعْلَمَ" (اولی با کسر میم و دومی با فتح میم) اندکی متفاوت است اولی بیشتر اوقات به معنی "معلوم داشتن، معلوم کردن" است و دومی به معنی دانستن، فهمیدن است.

پس توضيح رهگذر ميتواند در مورد اين آيه و در مورد دو آيه ديگر هم صادق باشد.
ولی در بقيه قرآن، يعلم با فتح ميم است. پس ديگر اين توضيح قانع کننده نيست. به ترجمه انگليسی اين آيات که از مترجم بسيار معتبری هستند دقت کنيد:
إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الأَْيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿آل‌عمران: 140﴾
If a wound has afflicted you (at Ohud), a wound like it has also afflicted the (unbelieving) people; and We bring these days to men by turns, and that Allah may know those who believe and take witnesses from among you; and Allah does not love the unjust.
ترجمه:تا الله افرادی که ایمان آورده اند را بشناسد و از میان شما شهید هایی بگیرد.
وَ ما أَصابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿آل‌عمران: 166﴾
And what befell you on the day when the two armies met (at Ohud) was with Allah's knowledge, and that He might know the believers.
ترجمه: ...که برای الله شناخته شوند...

Friday, October 13, 2006

آنچه من از قرآن نمی فهمم

مسلمانان معتقد هستند که در قرآن هيچ نقصی وجود ندارد و قرآن راهنمای سعادت است، يعنی با پيروی از قرآن انسان به سعادت ميرسد.
من در هنگام مطالعه قرآن به مواردی برخورد کردم که مغاير با اين دو خصوصيت هستند. اگر توضيحی داريد خوشحال ميشوم:

مورد اول
سوره نسا آیه 24
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا
و زنان شوهردار [بر شما حرام است‏؛] مگر آنها را كه [از راه اسارت‏] مالك شده‏ايد؛ اينها احكامى است كه خداوند بر شما مقرّر داشته است‏. اما زنان ديگر غير از اينها [كه گفته شد]، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختيار كنيد؛ در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا، خوددارى نماييد. و زنانى را كه متعه [= ازدواج موقت‏] مى‏كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد. و گناهى بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين مهر، با يكديگر توافق كرده‏ايد. [بعداً مى‏توانيد با توافق‏، آن را كم يا زياد كنيد.] خداوند، دانا و حكيم است‏.


من با اين آيه خيلی مشکل دارم: آيا اين دقيقاً تجاوز به زنان در هنگام جنگ نيست؟ يعنی زن شوهر دار، اگر شوهرش دشمن من است بر من حلال است!

مورد دوم

سوره آل عمران آیه 42
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ.

آيا مي ، پنداريد که به بهشت خواهيد رفت و حال آنکه هنوز براي خدا معلوم نشده است که از ميان شما چه کساني جهاد مي کنند و چه کساني پايداري مي ورزند؟


مگر خدا عالم مطلق نيست؟ پس چطور نميداند؟!


مورد سوم

سوره قصص آیه 88
وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

و معبود ديگري را با خدا مخوان كه هيچ معبودي جز او نيست، همه چيز جز صورت پاك او فاني مي‏شود، حاكميت از آن اوست و همه به سوي او بازمي گرديد.

سوره هود آیه 37
وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ
و (اكنون) در مقابل چشم ما و طبق وحي ما كشتي بساز و درباره آنها كه ستم كردند شفاعت مكن كه آنها غرق شدني هستند.

سوره ص آیه 75
قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ
گفت: اي ابليس چه چيز مانع تو از سجده كردن بر مخلوقي كه با دست خود او را آفريدم گرديد؟ آيا تكبر كردي، يا از برترين بودي ؟ (بالاتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!).

يعنی آيا خدا صورت و دست و چشم دارد؟

Tuesday, August 29, 2006

inja tatil nist !!!:D

salam
man rastesh ghasd e update dashtam ama in computer font farsi nadare haghighatesh baraye oon dost hayee ke ta toonestan sabzi e mano pak kardan!!! bayad tozih bedam ke man be ellat e nadashtan e internet too khoone ta etela' sanavi az caht kardan, mail khoondan va blog bazi ma'zooram (hiiiiiiiiiiiiiiich va baz ham takid mi konam hiiiiiiiiiiiiiich dalil e dige ee nadare !!!!:D) vaghti ham ke miam paye net hodood 162 ta maile nakhoonde (ba'zan bad tar az spam )hast ke dar olaviat e amaliati nesbat be chat o blog gharar dare .
felan khodhafaez e doostan

Wednesday, May 24, 2006

آيا قران آسمانی است؟ قسمت دوم

مدتی بود سری به اينجا نزده بودم ولی خوشبختانه متوجه شدم که دوستان قديمی هنوز لطف دارند و بحث رو دنبال ميکنند. از شما دوستان ممنونم.
در ادمه بحث آسمانی بودن قران، اول دو پيغام از حميد و علی اسماعيلی رو اينجا کپی ميکنم و سعی ميکنم پاسخ بدهم:

حميد مينويسد:
be nazaram daghigh nist. zemnan in gharaa'at haei ro ke neveshtin kheili bishtar az inha ro mishe dar ketaabe Farsho l horoof did. amma noktei ke nabayad az ghalam bifote ine ke ma'nye tamaame oon ha yekie. hamin mesaal haaei ke aavaardin hamashon yek mani midan. mohem ine ke khotoote kollie ghoran avaz nashode bashe vagar na nemitoone hedayat kone. amma tagheyre dar hadde tabdile ye loghat be eynan ye loghate moshaabeh ba hamoon RISHE aslan moshkeli nist.

و علی نوشته:
Be nazare man agha koorosh ma'niye tahrife ghor'aan ro motevajjeh nashodan.Ghor'aan mige ke in ketab take.Chera?chon tanha ketabi hast ke faghat va faghat tamamiye aanche yek ensan be aan niaz dare ro dar bar dare.Ya'ni in ketab hameye oon chizi hast ke ensan be oon niaz dare va na bishtar az oon.Ya'ni hich ghesmati ro nemishe az ghor'aan kam kard(chon mojebe naghes shodane in marja'e hedayat mishe)va hich ghesmati ro ham nemishe be oon ziad kard(chon ya harfe bihoode mishe va ya harfe tekrari).In edde'aye ghor'aane.Mige agha in ketab take.Hich kas nemitoone ketabi benvise ke in vijegi i ke goftam ro dashte bashe.Va ta hala ham hich ketabi neveshte nashode ke hameye harfash dorost bashe va zemnan hameye niaz haye ensan ro bartaraf kone va toosh harfe ezafi va tekrari ham nabashe.

در جواب حميد بايد بگم که معنی همه اين کلمات يکی نيست: در مثال نخست، آيه اول و آيه سوم کلامات يک ريشه ندارند. اين مثال رو تکرار ميکنم :
قرائت حفص
{قال أنما أنا رسول ربك إليك لأهب لك غلاماً زكياً}
قرائت نافع، أبو عمرو، قالون، ورش
{قال أنما أنا رسول ربك إليك ليهب لك غلاماً زكياً}
البحر المحيط، الكشاف
{قال أنما أنا رسول ربك إليك أمرني أن أهب لك غلاماً زكياً}
اينهم چند مثال از کلماتی که هم ريشه نيستند:

برای کتابی که از طرف خدا حفاظت ميشود، کمی تعداد تفاوتها زياد است.
در ضمن ايرادات ديگری هم ميشود از قران گرفت که در بحث ديگری مطرح خواهم کرد.

در جواب علی

ميگی در قران تمام آنچه يک انسان نياز دارد وجود دارد. پس لطفاً بگو در کجای قران نوشته که منبع انرژی برای جايگزينی نفت کدام است؟ چگونه سوراخ ازن را ببنديم؟ روش از بين بردن زباله های هسته ايی چيست؟
بعد گفتی هيچ قسمتی از قران رو نميشه حذف کرد. به من بگو با حذف داستان نوح چه نقصی در قران پيش ميآد؟
در مورد اينکه همه حرفهای قران درست هست بعداً خواهم نوشت.
گل باشيد و سلامت